ثارِ ایران...
بسم رب الشهدا و الصدیقین...
«ثاراللَّه»... در فارسى، ما یک معادل درست و کامل براى اصطلاح عربى «ثار» نداریم. وقتى کسى از خانوادهاى از روى ظلم به قتل مىرسد، خانواده مقتول صاحب این خون است. این را «ثار» مىگویند و آن خانواده حق دارد خونخواهى کند. اینکه مىگویند خون خدا، تعبیر خیلى نارسا و ناقصى از «ثار» است و درست مراد را نمىفهماند. «ثار»، یعنى حقّ خونخواهى. اگر کسى «ثار» یک خانواده است، یعنى این خانواده حق دارد درباره او خونخواهى کند. در تاریخ اسلام از دو نفر اسم آورده شده است که صاحب خون اینها و کسى که حقِ خونخواهى اینها را دارد، خداست. این دو نفر یکى امام حسین است و یکى هم پدرش امیرالمؤمنین؛ «یا ثاراللَّه وابن ثاره».
۷۷/۱۰/۱۸
خطبه های نماز جمعه، حضرت ماه.
این را بگذار کنار همین حدیث قدسی عاشقانه:
"آن کس که مرا طلب کند، می یابد. آن کس که مرا یافت، می شناسد. آن کس که مرا شناخت دوستم می دارد. آن کس که دوستم داشت، عاشقم می شود. آن کس که عاشقم شود؛ من نیز به او عشق می ورزم. آن کس که به او عشق ورزیدم؛ او را می کشم. و آن کس که من او را بکشم خون بهایش بر من واجب است. و آن کس که خون بهایش بر من واجب باشد، من ، خود خون بهای او هستم."
باید برگزیدهی خدا باشی تا خدا عاشقت شود و بشوی کُشتهی راه حق...وقتی هوا خواه تو خدا باشد، تو را می کشد و می شود خون بهایت...باید برگزیده خدا باشی تا بشوی ثار الله...تا خدا هم خون خواهت باشد و هم خون بهایت...
باید مصطفی باشی تا خدا طلب کند تو را...
مصطفی که باشی، یک ملت خونخواه تو می شوند به یداللهیِ حضرتِ حق...
اصلا باید مصطفی باشی تا عروجت هم خدمت باشد...
حسودیم می شود به این همه اخلاص!
دلم، "مصطفی بودن" می خواهد!
بعد التحریر:
ربیع از آن ماه هایی ست که دوستش دارم!
شاید بخاطر تولد خودم هم باشد!
نهم
دهم
دوازدهم
هفدهم
الکی الکی خود را چسبانده ام به دردانه های آفرینش!
آغاز ولایت "صاحب عصر" مبارک...
- ۹۲/۱۰/۲۰
دل من هم مصطفایی شدن می خواهد. قلمت نویسا، دلن سبز باشد...