سوره تماشا

سوره تماشا

"سوره تماشا" در 88 تلخ و شیرین متولد شد...
نامی که وام گرفته ام آن را از شعر "سهراب سپهری" و
همینطور سوره ای که هرگاه دلتنگ می شوم مرهمی ست بر زخم های دلم...
عقیده ام این است که از آغاز خلقت تا به امروز هر یک از ما وظیفه ای داریم و تکلیفی...
و تکلیف بالاتر از وظیفه است...
و آرزویم این است که فرزند زمان خویش باشم
و حالا که در سال های پر حادثه نبوده ام...
و از حضور در حماسه های سرخ دین و میهنم بی نصیب...
حداقل زمینه ساز آینده سبز موعود باشم...

تا ظهور خورشید سرباز حضرت ماه هستیم...
لبیک یا خامنه ای...

"ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین..."

از این در و اون در....

پنجشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۰، ۱۱:۲۱ ق.ظ

بعد از یک ماه و اندی دوباره توفیق شد خدمت برسم گرفتار بودم و نبودم!!! ولی خوب بالاخره گفتم واسه دلم هم که شده چیزی بنویسم بد که نیست ثواب هم داره!

از این یک ماه دو هفته ای رو مهمون داشتیم و بقیه اش هم کارآموزی داشتم و دانشگاه بودم...حالا که برگشتم  انگار تا چیزی ننویسم خالی نمیشم!!! این دو هفته آخر خیلی روزای سختی بود...تا حالا تو خوابگاه اینقدر زجرکش نشده بودم........ماجرا مفصله اساسی.....

حالا میخوام از این و اون در کلی حرف بزنم شاید کمی سبک بشم...

                          

مسئولیتو با کدوم "م" می نویسن؟؟؟

دو هفته پیش که رفتم شهر محل تحصیلم (شهرکرد) بچه ها گفتن باید بیای خوابگاه درعلی... توی این خوابگاه تو طول سال تحصیلی پسرا ساکنن...تا اینجای کار که مشکلی نبود جز اینکه از همه جا بی خبر باید بری یه خوابگاه دیگه و همه وسیله های مورد نیازت تو خوابگاه خودتونه و اونم بیرون شهره و فقط صبح ها بازه!!! صبح ها هم که الحمدلله ساعت  هفت و نیم باید می رفتیم خانه های بهداشت روستایی و دوازده بر میگشتیم حالا باید چیکار می کردیم؟؟؟ تازه غذا هم رزرو نکرده بودیم!!! البته اطلاع رسانی در حد المپیک بود  و حضرات فرمودند چهارشنبه هفته قبل اپراتور تغذیه باز بوده حالا نمی دونم آلزایمر دارن که فراموششون شده بود همون روز عید فطر بوده  و کارمنداشون روزای عادی به سختی پیداشون میشه چه برسه به تعطیل رسمی!!!! اینو که گفتیم گفتن خوب باید اینترنتی اقدام می کردین! حالا بگو به پیر به پیغمبر سایت که سالی به دوازده ماه غیرفعاله! بیخیال بشین این فناوری های نوبن رو...حالا بماند که  قول دادن اپراتور باز بشه و غذا رزرو کنیم اون هم تا ساعت یازده!!!!چقدر خدمت رسانی دارن به دانشجوهاشون!!! از شنبه تا چهارشنبه رو یه جوری سرکردیم تا جناب اپراتور رضایت دادن وقت گرانبهاشونو در اختیار ما قرار بدن و به قول خودشون از مرخصی بزنن!!!! با کلی منت و اخم و تخم تشریف آوردن تا بچه های مردم سر گشنه زمین نذارن! وای که چقدر غر زد!!! حالا فک کن با بدبختی غذا جور شد...کی؟ بعد از چهار روز و کلی جنگ اعصاب!!!

حالا بماند که ما تو خوابگاه پسرا بودیم بدون وسیله و پسرا یه خوابگاه دیگه و وسیله های اونا هم این طرف پیش ما!!!! یه وضعی بود در حد زلزله زده ها!!! یه چایی ناقابل می خواستیم بخوریم از سرپرستی کتری سرقت می کردیم و اگه پروژه با شکست مواجه می شد تو قابلمه یکی از بچه ها آب جوش درست می کردیم که وقتی چاییه رو می خوردی تا دو ساعت معده ات آشوب بود... بماند که شبا رو زمین و بدون بالش و تشک و پتو می خوابیدیم و قندیل می بستیم  تو شب های سرد شهرکرد!!! مسبب همه این مسائل هم آدمای بی مسئولیت و بی وجدان بودن...اونایی که قول می دادن مسئول خوابگاه  دو ساعت بیشتر بمونه تا ما خودمونو برسونیم و  وسیله هامونو برداریم و ایشون ربع ساعت می موند و بعد با خیال راحت می رفت!! انگار نه انگار که تعهدی هم داره!!! و اینقدر این روند تکرار شد که ما بی خیال وسایلمون شدیم!!! اسم خودشونو هم میذارن معاون دانشجویی!!!! شما که توان ندارین چرا این موقع کارآموزی میذارین؟؟؟اول وضع خوابگاه و تغذیه رو درست کنین بعد دانشجوها رو از راه دور و نزدیک بکشونید دانشگاه!! و چون می دونن کار از کجا خرابه گوشیشونو جواب نمیدن!!! باز خوبه یه فرجی شد و ار خوابگاه برامون پتو فرستادن و گرنه معلوم نبود دو هفته رو چطوری باید سر می کردیم! بیچاره اون دانشجویی که شما مسئول فراهم کردن رفاهش هستید! و تازه بدبختی اینجاست که همین ترم باش کلاس داریم!!!!!!!! خدا آخر و عاقبت هممونو به خیر کنه..........

هر چی بود گذشت و تموم شد و کاش فقط همین بود...خیلی چیزا رو آدم نمیتونه بگه...برای همیشه تو دلت می مونه! مثل نارفیقی رفقا!!

بگذریم......

بالاخره یه نفر هم حرف دل ما رو زد...

چند روز پیش خبری خوندم در مورد دیدار نمایندگان زن مجلس با رئیس قوه قضاییه و اینکه گفته بودن چرا لباس متهمان زن باید چادر باشه و اینکه تو فیلمها و سریالها بازیگرایی که نقش زنان آسیب پذیر و همینطور منفی( تا حدودی)  از پوشش چادر استفاده میکنن؟

احسنت...واقعا احسنت...

همیشه حرص می خوردم از اینکه چرا زنان زندانی باید چادر بپوشن و وقتی ابوالقاسم طالبی تو فیلم دست های خالی این حرفو زد چه ذوقی کردم...اون جایی که می خواستن  حوریه (مربلا زارعی)  دختر چادری فیلمو دستگیر کنن چادر نپوشید و گفت قرار نبود لباس زندانی بشه...

وقتی تو کوچه  و خیابون به خاطر پوششت متلک میشنوی دیگه دوست نداری از این سهل انگاری ها توی دستگاه قضا و بین هنرمندها ببینی!!! همین دیروز و پریروز تو خیابون به منو دوستم گفتن همه آپارتمان نشین شدن شما هنوز چادر نشینید؟!!!

وای اون لحظه دلم میخواست دندوناشو خرد کنم ولی نمیشد هیچی گفت!

عیبی نداره خدا باید راضی باشه ازمون که انشاالله هست...

اسرائیل فرار کن... ما داریم می آییم...

خدا قسمتمون کنه روزای قشنگ تر از اینو ببینیم...انقلاب دوم مصر هم مثل انقلاب دوم ما بزرگتر و با شکوه تر از انقلاب اول بود...چه ذوقی داره که سفیرهای اسرائیل شبانه و با چفیه از سفارتخانه هاشون تو کشورهای عربی فرار میکنن...

پیر جماران چه قشنگ گفت که اگه  هر مسلمون یه سطل آب بریزه اسرائیل رو آب می بره!!! اون سیل الان داره جاری میشه و امیدوارم سونامی بیداری اسلامی  این غده سرطانی رو نابود کنه و قدس آزاد بشه...

 

 

  • سرباز حضرت ماه

نظرات (۵)

سلام

به روزم
سلام مطالبتون خیلی قشنگ بود.
لینک شدید اگر دوست داشتید مرا هم لینک کنید
یاعلی
سلام
منم بسیار ممنونم که سر زدی و ممنون از نظرت
سلام دوست عزیزم

اولا که عذز میخوام بابت تاخیر چون مدتی نبودم. دوما ممنونم از دعوتت و خوشحالم بابت به روز شدن وبلاگت.سوما هم نداریم!!
1) من فکر میکردم فقط مسئولین خوابگاه ما بدون ملاحظه هستند! از شما که گل کاشتند
2) خیلی این موضوع عذاب آوره! بزرگترین اهانت به چادر اینه که توی زندان اجباریه!! یک نفر حرم رضا که میخواد بره چادر سرش میکنه که خیلی درسته و زندان هم که میره باید چادر سرش کنه که خیلی اشتباهه. درمورد سریال ها هم که فقیر بیچاره ها چادرین!
3) این ننگ تا ابد از پیشانی اسراییل پاک نمیشه

موفق باشی
سلام سرباز حضرت ماه خوبی؟
مرسی که اومدی
اپ جالبیه. افرین
منم اپ گذاشتم بیا ببینش

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی