سوره تماشا

سوره تماشا

"سوره تماشا" در 88 تلخ و شیرین متولد شد...
نامی که وام گرفته ام آن را از شعر "سهراب سپهری" و
همینطور سوره ای که هرگاه دلتنگ می شوم مرهمی ست بر زخم های دلم...
عقیده ام این است که از آغاز خلقت تا به امروز هر یک از ما وظیفه ای داریم و تکلیفی...
و تکلیف بالاتر از وظیفه است...
و آرزویم این است که فرزند زمان خویش باشم
و حالا که در سال های پر حادثه نبوده ام...
و از حضور در حماسه های سرخ دین و میهنم بی نصیب...
حداقل زمینه ساز آینده سبز موعود باشم...

تا ظهور خورشید سرباز حضرت ماه هستیم...
لبیک یا خامنه ای...

"ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین..."

می نویسم چون هستم...

سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۰۳:۳۰ ب.ظ

سلام

بعضی وقتها آدم شارژش تموم میشه...

از همه طرف اینقدر بهت فشار میاد که باطری وجودت تخلیه میشه... نیاز به یه نیروی قوی داری تا دوباره سرپا بشی...

یادش بخیر مسجدالنبی... قسمت  روضه مسجد  این نیرو رو به قوی ترین حالت ممکن بهم میداد و الان چقدر نیاز دارم که ساعتها اونجا بنشینم  و نیرو بگیرم...آرامشی که مدینه داشت رو دیگه هیچ جا ندیدم...

الان فقط شارژ تموم کردم...

اگه می بینید مدتیه نیستم به خاطر جا زدن نیست! نه ! احتیاج به انرژی  دارم! دارم سعی می کنم سرپا بشم و حتما میشم...

با همه تخلیه انرژی شدنی که وجودمو گرفته باید بنویسم و می نویسم...بعضی وقتها یه چیزایی قلقلکت می ده که بنویسی...بعضی وقتها تا ننویسی آروم نمیگیری...

می نویسم چون هستم...

حاج بخشی رو که می شناختید...همونی که  شعارش و عقیده اش بود :

" ماشاا...حزب ا..."

رفت پیش پسرها و داماد شهیدش و همنشین شد با بی بی دو عالم...خوش به سعادتت باباجون...از این عالم خاکی جدا شدی و دیگه بدی هاش کامت رو تلخ نمیکنه...و بد به حال ما که هنوز اسیر این عالمیم و دیگه برق نگاه تو رو نمی بینیم...برق نگاهت مو رو به تن خیلی ها سیخ می کرد...رفتن تو که عمار حضرت ماه  بودی در روز شهادت عمار علی چه زیباست و هر کدام از عمارهای زمان که به عمار یاسر ملحق می شود یعنی وظیفه من و تو سنگین تر می شود...ما باید عمار شویم تا سید علی سر به چاه تنهایی فرو نبرد...

ما هستیم...پس می نویسیم و فریاد می زنیم:

تا ظهور خورشید سرباز حضرت ماه خواهیم بود...

اللهم عجل لولیک الفرج...

 

 

 

     

 

  • سرباز حضرت ماه

نظرات (۸)

من وقتی شارجم تموم میشه ودلم واسه خدا تنگ میشه تنها گریه است ک آرومم میکنه .بعداز گریه آرامش خاصی پیدا میکنم..


سلام
ممنون از اینکه سر زدید...
بعضی وقتها، بعضی دردها و غصه ها با یه دریا اشک هم شسته نمیشه...
  • مهم نیست
  • و اما حقیقت همین بود...
    (کلیپ زیبا از حاج بخشی)دانلود در لینک زیر:

    www.kghanj.blogfa.com
  • مهم نیست
  • خوبه...
    کنار روضه الرضوان نیرو بگیری
    اما خیلی سخته...
    چند قدم اونورتر جلوی قبرستان بقیع جایی که قبلا محل کوچه های بنی هاشم بود همه ی نیروت یهو تخلیه بشه
    اونجاست که دیگه نیروگرفتنت با خداست...
    فقط با خدا!
    چون اونجا خیلیا میمیرند و زنده میشن
    مثل امام زمان...

    سرباز حضرت ماه منتظر یه خبر خوش باشید.فقط ازین فرصت حسابی استفاده کنید.فرصت خوبیه برای شارژ شدن
    التماس 2آ
    سلام
    آفرین که آپ کردی. چی بود اون تابلوی تعطیل شد!!!
    خوشا به سعادتشون.مطلب خوبی نوشتی
    از این به بعد شارژت که تموم شد اشکال نداره ننویسی ولی دیگه اون تابلوی تعطیل شد رو نذار اون بالا
    تا وقتی دوباره شارژ شدی
    یاعلی


    به روی چشم
  • مهم نیست
  • إِنَّ لَّذِینَ قَالُوا

    رَبُّنَا اللَّهُ

    ثُمَّ سْتَقَامُوا

    فَلَاخَوْفٌ عَلَیْهِمْ

    وَلَا هُمْ یَحْزنون


    انشاا... من هم شامل این آیه باشم و لایقش!
  • مهم نیست
  • مهم اینه که الان یکی از سنگرای یاور مهدی "تعطیل" شد.
    کاش موقع رفتنم این جمله رو بیان نکنم"تعطیل شد"
    دوست دارم جمله آخرمو ته آسمون اینو بگم:
    زمین چقدر کوچیکه!؟آی خاکیها!!!
    شما رفتید ولی برای من حقیر این دعا رو آمین بگید
    اما اگه میموندید همه با هم این دعا رو آمین میگفتیم
    اون موقع اما زمان هم آمین میگفت...
    اوا؟
    چرا؟ خیلی مطالبتون خوب بود من همیشه سر می زدم!
    حیف شد...
    به هر حال موفق باشید
    سلام

    اینجا چه خبره؟؟؟
    یعنی چی تعطیل شد؟؟؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی