به نظر شما باید چه کرد؟
به نظرتون باید چه کرد؟ مسائل که یکی دو تا نیست!!!
مثلا یکیش اینه:
تا حالا کم و بیش شنیده بودم از دانشجوها( چه دانشگاه خودمون چه بقیه جاها) از رفتار غیر اخلاقی بعضی اساتید و به شخصه کمتر باهاش مواجه شده بودم یا حداقل سر کلاس های تئوری وقتی می فهمیدم فلان استاد چندان به مسائل اخلاقی پایبند نیست سعی می کردم یه گوشه دنج پیدا کنم و همون جا بنشینم تا هم درس رو راحت بفهمم و هم زیاد سر و کارم با اون استاد نیفته!
ولی الان چه کنم با این بلای آسمانی که نازل شده؟!!
با همون استادی که همیشه از رفتار و کردارش بدم میومد باید برم کارآموزی اون هم سه روز در هفته!!! تو بیمارستان هم نه راه پس دارم نه راه پیش! روز اول گفتم بیخیال اینم میگذره مثل بقیه گذشته ها! ولی وقتی فکرشو می کنم میبینم واقعا تحمل نگاهش و حرفاش رو ندارم!!!
با هر دختری که تو روش بخنده و کمی هم به سر و وضعش رسیده باشه و یه آب و رنگی به صورتش زده باشه خیلی خوبه و در عوض با من و دوستم به شدت لجه!!! اول گفتم به جهنم! بهتر که لجه و طرفمون نمیاد که شوخی کنه و سر به سرمون بذاره ولی حالا می بینم که نخیر! این قصه سر دراز دارد...همش دنبال یه فرصته که آدمو ضایع کنه! با من یه جور و با دوستم هم یه جور دیگه!
همین دیروز شروع کرده اسم کوچیکه یکی از بچه ها رو صدا زدن...نه یه بار نه دوبار...!!!! خوب طرف چیزی نمیگه اشکال نداره حتما ناراحت نمیشه ولی وقتی دستشو رو شونه خودم حس کردم می خواستم برگردم یه سیلی حواله اش کنم!!!
خودمو دلداری دادم حتما یکی از دوستام بوده بعد که پرسیدم دیدم نه این بشر اصلا محرم و نامحرم سرش نمیشه!
هرچی هم میگفت چه به من چه دوستم جوابشو می دادم! بقیه گفتن نگو نمی ترسی؟؟؟ از چی بترسم از اینکه تجدید دوره بشم؟ خوب بشم مگه چی میشه؟ بدیش اینه که دوباره باید خودشو تحمل کنم!!!
به نظر شما درست ترین رفتار با اینطور اساتید چیه؟ تو روش بخندی تا با تو هم خوب رفتار کنه؟ جوابشو ندی تا هرچی خواست توهین کنه و شخصیت دوستات رو زیر سوال ببره؟ یا اینکه بهش اجازه ندی پاشو فراتر از گلیمش بذاره؟
- ۹۰/۱۱/۲۷
داشتم وبگردی می گردم دوباره این مطلب رو خوندم یادم افتاد در مورد "دکتر ش.ص" یه نظری گذاشتم دوباره خوندمش! روم نشد این مطلب رو نگم:
ترم قبل باهاشون بیماری داخلی داشتیم من که خیلی در مورد بی حرمنتی هاش شنیده بودم قبل از اینکه کلاس شروع بشه با نمایندمون در میون گذاشتم که با بچه ها صحبت کنه که این هفت هشت جلسه خودشون رو بگیرن که خدایی ناکرده طرف هوا برش نداره.
ولی جدا چیز دیگه ای دیدم اصلا اونجوری که می گفتن نبود بعضی اوقات فکر می کردم طرف از زن جماعت بدش میاد یکبار هم نه چند بار! سر کلاس که درس گوش نمیدادم فقط تو نخش بودم تا دست از پا خطا کنه شما بگید یکبار! به دلم موند که موند.
دلم از نظر قبلم چرکینه!
امیدوارم تمام کسایی که نظر قبلیم رو خوندند این نظرم رو هم بخونن.