سوره تماشا

سوره تماشا

"سوره تماشا" در 88 تلخ و شیرین متولد شد...
نامی که وام گرفته ام آن را از شعر "سهراب سپهری" و
همینطور سوره ای که هرگاه دلتنگ می شوم مرهمی ست بر زخم های دلم...
عقیده ام این است که از آغاز خلقت تا به امروز هر یک از ما وظیفه ای داریم و تکلیفی...
و تکلیف بالاتر از وظیفه است...
و آرزویم این است که فرزند زمان خویش باشم
و حالا که در سال های پر حادثه نبوده ام...
و از حضور در حماسه های سرخ دین و میهنم بی نصیب...
حداقل زمینه ساز آینده سبز موعود باشم...

تا ظهور خورشید سرباز حضرت ماه هستیم...
لبیک یا خامنه ای...

"ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین..."

۴ مطلب در آذر ۱۳۹۲ ثبت شده است

هو المحبوب...

هفت با همه ی تک رقمی بودنش خیلی زیاده!

  • سرباز حضرت ماه

هو الغیور...

سیب زمینی ها رو برداشتم...

خاکیِ خاکی!

گوشم با خواهرمه...

داره خبر میخونه...

خبر نقل قوله از جان کری :"اگر ایران به توافق عمل نکنه حمله ی نظامی می کنیم!"

سردِ سردند!

سیب زمینی ها رو  میگم...

یاد جمله ی آقا میفتم روز 12 آبان!

مثلاً چه حرکتی؟ چه غلطی قرار است از آنها سر بزند؟

همان موقع یاد مقام عالی وزارت هم بودم!

"با یک بمب توان دفاعی ما را از کار می اندازند!"

چقدر سفته این سیب زمینی!

پیاز اگه بود حداقل چشمم می سوخت!

أه! دستم درد گرفت!

یه ذره آب تو وجودش نیست!

همه ش بخاطر خشکسالیه!

شایدم تقصیر دولت قبل!

موقع اخباره...آبجی خانم تلویزیونو روشن کرده...

سیب زمینی ها دیگه خلال شدن...شستمشون....

ماهیتابه روی شعله ی اجاق گاز بود...روغن هم داغ شد...همشونو ریختم داخلش...

" 19 شرکت و شخص حقیقی رو تحریم کرد آمریکا!"

صدای جلز و ولشون بلند شد...

سیب زمینی ها رو میگم!

"تحریم ها بر خلاف روح توافقه"

سیب زمینی ها جلز و ولز می کنن!

همه بخوانیم فاتحه مع الصلوات...

روحش(روح توافق!!!) شاد و یادش گرامی...

سیب زمینیا دیگه سرخ شدن!

اما...

اینجا انگار نه انگار!

 

  • سرباز حضرت ماه

هو العادل...

من شاکی ام...

دندون روی جگر گذاشتم...صبر کردم...اما دیگه بسه!

عزّتِ خونم اومده پایین! شدید هم اومده پایین!

مسئولیتش رو کی قبول می کنه؟

استغفرلله...

انقدر عصبانی ام که نمی تونم بنویسم!

اگه الان بنویسم قطعا مایه ی خُسرانه...

فقط می تونم بگم من شکایت دارم!

انقدر دلیل دارم که بتونم شکایت داشته باشم...

من شکایت دارم...

فقط یک چیزه که آرامش میده...

اون هم وعده ی خدای قوی و عزیز است ...

قوت قلبم به همینه که قراره ظرفیت بالا بره....

اما، عقل حکم می کنه که بعضی ها کمی حواسشان جمع عزّتِ ما هم باشد...

  • سرباز حضرت ماه

هو العزیز...

به لطف تعطیلی بادآورده ی!!! دو روزه ام، هم اخبار را رصد کرده ام، هم متن کامل توافق را خوانده ام، هم سخنان رئیس دولت را زنده دیده ام و هم نامه اش به رهبرمان را مرور کرده ام و هم پاسخ معظم له را به دیده ی منت نهاده ام...

تنها و تنها به یک نتیجه رسیدم...عدم توافق دیروز و توافق امروز، هیچ کدام نه عزا گرفتن دارد و نه عروسی...

با عدم توافق چیزی را از دست نمی دادیم و توافق هم جایش را به همت جهادی نمی دهد...

هنوز هم استحکام ساخت درونی و ایجاد قدرت درون زا و اقتصاد مقاومتی اصل است و باید باشد...

این داستان، شش ماه صبر می طلبد تا ماهیت اولیه اش، باز هم  نمود پیدا کند...

هنوز هم چاره ی کار ساخت درون است و اتکا به داخل و ظرفیت هایش...

ما یادمان هست که تحریم، تنها مولد 30% مشکلات اقتصادی مان است...

حل 70% باقیمانده، چاره اش، استحکام ساخت درونی است و قدرت درون زا...

یادمان بماند این توافق، پایه ی اقدامات هوشمندانه ی بعدی ست...بإذن الله...

یادمان باشد : العلمُ سلطان...

و ما ملتی هستیم که باید تا ثریا برویم....

یادمان باشد ما، برای عزت و اقتدارمان شهید داده ایم ...

  • سرباز حضرت ماه