سوره تماشا

سوره تماشا

"سوره تماشا" در 88 تلخ و شیرین متولد شد...
نامی که وام گرفته ام آن را از شعر "سهراب سپهری" و
همینطور سوره ای که هرگاه دلتنگ می شوم مرهمی ست بر زخم های دلم...
عقیده ام این است که از آغاز خلقت تا به امروز هر یک از ما وظیفه ای داریم و تکلیفی...
و تکلیف بالاتر از وظیفه است...
و آرزویم این است که فرزند زمان خویش باشم
و حالا که در سال های پر حادثه نبوده ام...
و از حضور در حماسه های سرخ دین و میهنم بی نصیب...
حداقل زمینه ساز آینده سبز موعود باشم...

تا ظهور خورشید سرباز حضرت ماه هستیم...
لبیک یا خامنه ای...

"ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین..."

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است


هو الرزّاق...

" لَهُ مَقالیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللَّهِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ "

" کلیدهای آسمانها و زمین از آن اوست و کسانی که به آیات خداوند کافر شدند زیانکارانند. "

زمر – 63

 

خداوند عالِم است و عادل...بصیر است و حلیم...

جبّار الجبابرة....عظیم العُظَماء...

قادر است و رازق!

خداوند سنّت هایی دارد...سنّت هایی  که هیچ احد النُاسی توان شکستنشان را ندارد!

" وَ نُریدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثینَ.." هم سنّت الهی است...

خواه تُند یا کُند...خواه سهل یا صعب...این کوهنورد باید قله را فتح کند...که این، هم وعده‌ی خداست و هم سنّتِ لایتغیّر الهی...

گیرم کاهلی کنند کارگزاران نظام... گیرم شادابی جوانان را نداشته باشند... گیرم تکنوکرات باشند!

گیرم این ژنرال ها، بی ستاره باشند و دیپلماسیِ نفتی شان جواب ندهد!

اما این ژنرال های تکنوکرات محکومند به استقلالِ اقتصادِ کشور، از نفت و خام فروشی!

چه اصراری داریم به بر زمین گذاشتن مطالباتِ "ولی" ؟! :

"...اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابسته‌ی به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهای ما در برنامه‌های اساسیِ خودشان این را بگنجانند. من هفده هجده سال قبل به دولتی که در آن زمان سر کار بود و به مسئولان گفتم  کاری کنید که ما هر وقت اراده کردیم، بتوانیم درِ چاههای نفت را ببندیم. آقایانِ به قول خودشان "تکنوکرات" لبخند انکار زدند که مگر میشود!؟ بله، میشود؛ باید دنبال کرد، باید اقدام کرد، باید برنامه‌ریزی کرد. وقتی برنامه‌ی اقتصادی یک کشور به یک نقطه‌ی خاص متصل و وابسته باشد، دشمنان روی آن نقطه‌ی خاص تمرکز پیدا میکنند..."

1 فروردین 92/حرم مطهر رضوی

حال که عدو شده سبب خیر، اگر خدا خواهد؛ تلاش کنیم برای تحقق سنّت الهی...

حضرات! تعلل جایز نیست! امروز هم دیر است! پایه های اقتصاد مقاومتی را محکم کنید... درِ چاه های نفت را ببندید!

اگر تدبیری می کنید به ما هم بگویید تا امیدمان فزونی گیرد عالیجنابان تدبیر و امید...

امیدتان به خدایی باشد که صاحب مقالید آسمان ها و زمین است...

ما ژنرال نمی خواهیم! شما کار کنید ما پشتتان هستیم!

به جای گره زدن سرنوشت کشور به بیرون مرزها، این قدرتِ درون زای بر زمین مانده را دریابید!

کاری کنید...

حسبنا الله...

  • سرباز حضرت ماه

هو الغبّور...

تاریخ تکرار می شود!

باید دوباره زنجیره‌ی انسانی بست... باید بست!...به دور آرزوهای آرمیتا و علیرضا...

به دور خون های شهیدان جهاد علمی...به دور هر چه که دانشمندان هسته ای رشتند و خنده های بنفش پنبه کرد!

باید پاره کرد..زنجیره‌ی پلمپ را باید گسست! باید تعلیق را شکست!

این روزها تازه نیست!

تاریخ تکرار می شود!

من جنس این خنده ها را فراموش نکرده ام! خنده های سعد آباد را!

از خنده های سعدآباد تا خنده های ژنو، 10 ســـــــــال فاصله است...در این 10 ســــــال ما درصد به درصد پیش رفتیم...هزار هزار سانتریفیوژ ساختیم...

در این 10ســـــال، ما شهید دادیم...

تاریخ تکرار می شود...

ما خلف وعده‌ی شیطان را دیدیم...ما دیدیم عاقبت مذاکره بی نفع و با ضرر را...

می گویند عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود!

اما من شک دارم! چون ما باز هم دل به راهی بستیم که بی نفع و با ضرر بود!

آرمیتا و علیرضا یتیم نشدند تا بعضی ها بخندند و ببخشندند و باز هم بخندند!

خون ندادیم تا بعضی ها سر یک میز با نماینده‌ی شیطان حرف بزنند و پشت درهای بسته، کدخدایی که دیگر نیست را بپذیرند به کدخدایی!

شش ماه...چهار ماه...

شوخی نکنید با ما!

یک سال زمان کمی بود تا باز هم خلف وعده‌ی شیطان به ما ثابت شود؟!

پس چرا این مسیر عبث را ادامه می دهیم؟

هفت مـــــــــــــــاه؟؟

هفت ماه دیگر درجا زدن؟

جبرانش سخت است جناب تدبیر! امیدتان به گمانم کمی زیادی ست به کدخدایی که دیگر نیست!

مؤمن دل به راه عبث نمی بندد! چاره‌ کار همین جاست! داخل همین خاک!

به جای پلمپ پیشرفت هایمان، اعتماد و امید به شیطان را پلمپ کنید!

آی چوپان! حذر از خواب که تاوان نتوان!

 

  • سرباز حضرت ماه