سوره تماشا

سوره تماشا

"سوره تماشا" در 88 تلخ و شیرین متولد شد...
نامی که وام گرفته ام آن را از شعر "سهراب سپهری" و
همینطور سوره ای که هرگاه دلتنگ می شوم مرهمی ست بر زخم های دلم...
عقیده ام این است که از آغاز خلقت تا به امروز هر یک از ما وظیفه ای داریم و تکلیفی...
و تکلیف بالاتر از وظیفه است...
و آرزویم این است که فرزند زمان خویش باشم
و حالا که در سال های پر حادثه نبوده ام...
و از حضور در حماسه های سرخ دین و میهنم بی نصیب...
حداقل زمینه ساز آینده سبز موعود باشم...

تا ظهور خورشید سرباز حضرت ماه هستیم...
لبیک یا خامنه ای...

"ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین..."

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسم رب الحسـیــــــن(ع) 

"هرگز برای امام خویش تکلیف معین نمی کنم، که تکلیف خود را از حسین می پرسم. و من حسین را نه فقط برای خلافت، که برای هدایت می خواهم. و من.. حسین را برای دنیای خویش نمی خواهم، که دنیای خود را برای حسین می خواهم. آیا بعد از حسین کسی را می شناسی که من جانم را فدایش کنم؟"

نامیرا.صفحه 302.صادق کرمیار...

درست وقتی که نیازش داشتیم از راه رسید...مُحرَّم، مَرهم و مَحرم این روزهای ما...

ارض و سماء سیاهپوش ارباب شده اند...

پرچم های عزا برافراشته و علم ها استوار...

انقلاب رنگ سیاه، علیه تمام نامردمی ها...علیه استکبار...

استکبارستیزی جزو ژن ماست...

کیست که نشناسد بال سرخ ما را...

"آیا بعد از حسین کسی را می شناسی که من جانم را فدایش کنم؟"

آری...می شناسم...تنها لایقان سر - بازی را می شناسم...

کجاست فرزند آیه های روشن و روان؟

کجاست منتقم خون شهید کربلا؟

ماه نورش را از خورشید می گیرد...

جقدر دلتنگت بودم...

...

علم و پرچم، برافراشته، به حرمت ارباب...

چقدر نیازت داشتیم ارباب...

درست به موقع آمدی...

باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟

باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟

و فدینــــــــــــــاه بذبح عظـیـــــــم...

...

شعرِ شعور ما بر در و دیوار شهر است...

 داربست های عزای ارباب، بیلبوردهای "صداقت اُموی " ماست...

...

مرگ بر یزید و شمر و ابن سعد...

استکبارستیزی جزو ژن ماست...

سال ما، ســـــــــــــال حمــــــــــــــــــــاسه است...

...

روزهای انقلاب است....

انقلاب رنگ سیاه، علیه زشتی، پلشتی و نامردمی...

هیهات منا الذلّة...

  • سرباز حضرت ماه