سوره تماشا

سوره تماشا

"سوره تماشا" در 88 تلخ و شیرین متولد شد...
نامی که وام گرفته ام آن را از شعر "سهراب سپهری" و
همینطور سوره ای که هرگاه دلتنگ می شوم مرهمی ست بر زخم های دلم...
عقیده ام این است که از آغاز خلقت تا به امروز هر یک از ما وظیفه ای داریم و تکلیفی...
و تکلیف بالاتر از وظیفه است...
و آرزویم این است که فرزند زمان خویش باشم
و حالا که در سال های پر حادثه نبوده ام...
و از حضور در حماسه های سرخ دین و میهنم بی نصیب...
حداقل زمینه ساز آینده سبز موعود باشم...

تا ظهور خورشید سرباز حضرت ماه هستیم...
لبیک یا خامنه ای...

"ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین..."

۴ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

هو العادل...

امان از این جمعه ها...

فکر نکنید رگ معنویتم زده بالا، نه!

همیشه، جمعه ها از نزدیک غروب حالم دگرگون می شود...اولین بار را یادم نیست! اما تا یادم می آید همین بوده...

الان که این متن را می نویسم صدای تلویزیون می آید: سپاهان- پرسپولیس! گل دوم م م .....

و من اینجا، تنها نشسته ام و...هوای گریه با من!

فکر کنم گل به خودی زده ام در زندگی...

سوت پـــــــــایــــــــــــان...

 

  • سرباز حضرت ماه

بسم الله الذی هو مدبر الامور...

چند وقتیست ذهنم مشغول محتوای این پست بود و مدام این نوشتن به تأخیر می افتاد؛ تا اینکه قهرمانی تیم ملی کشتی آزاد بعد از 48 سال ، در رقابت های جهانی، شد بهانه ای برای نوشتن...

القصه...

از اعوان و انصار اعتدال، بارها شنیده ایم که افراد متخصص باید به جای خود برگردند، افراد کاردان و کارشناس...

بگذریم از بازگشت کارشناسان _ بخوان: کارگزاران_ و کاردان ها و متخصص ها به جای خودشان در دولت اعتدال...

فی نفسه حرف خوبی هم زده اند دوستان...من یکی که خیلی معتقدم به استفاده از افراد کاردان در همان مناصبی که می دانند اصول کار را...

گاهی گماردن فرد کاردان بر عهده ی من و شما نیست! مثلاً رئیس دولت، وزیر یا وکیل، افرادی را می گمارند به نام کاردان و کارشناس که شاید برای ما محرز نشده لیاقت شان یا حتی نقد هم داریم به ریاست شان! اما در هر صورت نقش ما در انتخابشان با واسطه هست...

اما وقت هایی هم هست که واسطه ای در کار نیست و من و شما خود انتخاب کننده هستیم... یعنی به دست خود، می سپاریم کاری را به کاردانی یا کارنادانی!

راه دور نرویم...همین شوراهای شهر و روستا...انتخاب من و شما خادم یا حاکم شهر را رقم می زند دیگر...

مسلماً قبول هم دارید که حل مشکلات شهری قطع به یقین کاردان می خواهد...آلودگی هوا، ترافیک، ساختار شهری، زیباسازی آن و چِه و چِه...

مدیریت شهری، مدیر خودش را می طلبد...

باز هم راه دور نمی روم...همین مجیدِ قصه های مجید! امسال شده است عضو شورای شهر ...اشتباه هم نکنم نفر دوم شده بود! یا خانم واشیانی که مجری برنامه ی کودک و نوجوان بود _ نمی گویم هم تای(!!)خاله شادونه! چون مخاطبانش به نسبت خاله شادونه بزرگ سال تر بوده اند!_...

تبِ ورود بازیگر و خواننده و ورزشکار و ... نشود دردِ لاعلاج مدیریت شهری...

من و شمای شهروند حواسمان باشد که مجید با همه ی میگوهایی که طالبشان بود برای فسفر مغزش! با همه ی لحظات شیرین قصه هایش، حلال معضل ترافیک نصف جهان نیست...

یا همین پهلوانی که با ذکر "یا اباالفضل"، دلمان را شاد می کرد، تخصصش نبرد با پولاد سرد است نه هوای آلوده!

خواننده، هنرش در صدایش است نه مدیریت شهر...، تا کی به تمنای وصال تو یگانه!

شهر بیشتر از همه خادم می خواهد...

مثل کُشتی که بیشتر از هر چیز خادم می خواست...رسولی که خوب فهمید خانه ی اصلی اش خانه ی کُشتی ست و آمدنش خونی تازه به رگ پهلوانانمان وارد کرد و شد جامی که نیم قرن به انتظارش بودیم...

همه گیری این تب هزینه هم دارد...عودِ مرضِ سیاسی کاری که دردِ لاعلاج شوراهای اول بود هزینه ی این همه گیری است ...سیاست، اهلش را می طلبد...نا اهلِ سیاست نمی شناسد زوایای امر سیاست را! نااهلِ سیاست، با سیاسی کاری، اهلِ سیاست می شود و رای به ریاست می دهد...

 و بیشتر از همه اصلی ترین نیازِ شهرها، پرهیز از سیاسی کاری است...

شهر، بیش از هر چیزی، محتاج خادم شهر است...

حواسمان باشد که شهر هایمان، خادم خودشان را خواهانند...

  • سرباز حضرت ماه

بسم الله القاصم الجبارین...

این روزها برای نوشتن پست جدید، نه وقت داشتم و نه حوصله!

اما...اما، انگار، خودشان هم این شوخی احمقانه شان را زیادی جدی گرفته اند! مثل فیلم سینمایی، تعلیق هم چاشنی اش می کنند! مدام روز و زمان و لحظه تعیین می کنند!  از محدودیت و شسته رفته بودنش دم می زنند!

نمی شود این روزها، اخبار را دنبال کرد و ننوشت!

بیش از دو سال است که مردم مظلوم و مقاوم سوریه در آتشی که تکفیری ها و سران مرتجع عرب و استکبار به پا کرده اند می سوزند...

سوریه ی تنهای مقاوم...

سوریه ای که به جرم مقاومت تهدید به حمله هم می شود!

نمی دانم این همه بلاهت، سفاهت، حماقت را یک جا از کجا آورده اند؟!

معنای جرقه در انبار باروت آنقدرها هم سخت نیست! خودشان را به نفهمی زده اند!

پایان این تهدید روشن است...

اگر سخنان امام ما و به قول خودشان رهبر عالی ایران را که می گوید دخالتشان در منطقه جرقه در انبار باروت است را نمی خواهند بفهمند...این سخن از مولای ما، حیدر کرار را بشنوند...پدر همان موعودی که خداوند وعده داده و إنَّ اللهَ لا یُخلِفُ المیعاد...

"چون رعد ترسانیدند و چون برق درخشیده،از جا پریدند؛ با این همه واپس خزیدند! و لیکن ما چون رعد نمی ترسانیم، مگر اینکه عمل کنیم و هرگز نمی باریم، مگر اینکه سیل سازیم..."

 پ.ن :
این روزها علی رغم  دل گرفتگی شدید، شدیداً هم امیدوارم! امیدی از جنس مکروا و مکرالله....
از جنس ایمان به وعده خدا...از جنس چک سفید امضای خدا!
کاش بعضی ها، بترسند از جواب روز حساب! زبانشان کونتور نمی اندازد انگار! حرف را مز مزه نمی کنند اصلا!
یا اشتباهی می فهمند یا اشتباهی به آنها فهمانده اند....خوب است کمی تأمل در احوالات خویشتن....کوتاهی در این تأملات ریزش می آورد! این ریزش ها به مذاق ما زیاد هم خوش نمی آید...
ضربه ای که جهالت خواص می زند، خباثت اعداء کمتر می زند...
راست گفته اند در آخرالزمان فتنه ها فزونی می گیرد...دعای غریق را برای همین موقع ها سفارش کرده اند...
هر چند فضا آنقدرها هم غبارآلود نشده که اشتباهی بفهمیم بعضی چیزها را...
نقشه راه هم که مشخص است!

  • سرباز حضرت ماه

 بسم الله الذی لا اله الا هو...

خیلی وقت ها، خیلی چیزها، برای خیلی ها، گران تمام می شود...خیلی گران!

سال ۱۳۹۲...از چشم انداز بیست ساله ۱۲سال باقی است...خدمت و همت جهادی اولویت امروز ماست...

دهه ی پیشرفت و عدالت...نیاز به هیچ باز تعریفی از این نامگذاری نیست!

اما...

غفلت و سستی برای همه ی ما گران تمام می شود، چشم بر هم زدنی می گذرند این روزها!

رمز ماندگاری خدمت است و همت جهادی...

کاش، هر کس، هر جا، هر مسئولیتی را عهده دار می شود؛ فقط سنگینی بار مسئولیت ۷۵ میلیون ایرانی را حس نکند _ البته اگر همین را هم حس کند!_ سنگینی بار مسئولیت بیش از یک میلیارد مسلمان را باید حس کند...

ایران، جمهوری اسلامی ایران، علمدار و پرچم دار مبارزه با استکبار است...بنیان گذار تمدن نوین اسلامی است و باید هم باشد...جلودار حرکت به سمت آینده ی موعود است...که " نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ"

هر جور هم حساب کنی، غیر از این، به نتیجه ی دیگری نمی رسی...که اگر غیر از این بود اصلاً به مخیله ی امام خطور نمی کرد که رهبری بزرگ ترین انقلاب قرن را به دست بگیرد _ بخوان: انقلاب تاریخ _.

چند مثال می خواهی تا باور کنی این راه روشن را و چک سفید امضای خدا به جمهوری اسلامی را؟!

جمهوری اسلامی را فقط جمهوری اسلامی ایران ِ ۷۵ میلیون ایرانی مپندار! جمهوری اسلامی همان مدینه ی فاضله ایست که امت اسلامی را باید زیر لوای شکوهمند لا اله الا الله جمع کند...

خدا وکیلی دلت قنج نمی رود وقتی عکس امام و آقا را در هر راهپیمایی، حتی در دورترین نقطه جغرافیایی از ایران سر دست می بینی؟

وقتی رهبر جمهوری اسلامی، چه سید روح الله باشد و چه آ سید علی آقا، می شود رهبر امت اسلام؛ پس رئیس جمهوری اسلامی ایران هم باید خود را خادم و مسئول تمام امت اسلام بداند...وزیرانش باید خود را خادم تمام مسلمانان بدانند...اینجاست که خدمت و همت جهادی بُردی جهانی می یابد...وقتی ایران، به عنوان مرکز ثقل جهان اسلام و ام الممالک اسلامی ساخته شود بر اساس الگوی پیشرفت ایرانی اسلامی؛ نتیجه اش شکوه دوباره تمدن اسلامی ست...

ایران چشم امید تمام مستضعفان عالم است...

ساختن ایران و قدرتش همان چیزی ست که دشمن را هراسان می کند از نتیجه ی این قدرت...نتیجه اش را همه خوب می دانیم : " تمدن شکوهمند و قدرتمند اسلامی با بیش از یک میلیارد جمعیت"

حالا، سال ۱۳۹۲... ۱۲ سال تا پایان چشم انداز ۲۰ ساله ...حضور در متن دهه ی پیشرفت و عدالت...

کار، خدمت و همت جهادی چاره ساز است...

دهه ی پیشرفت و عدالت لازمه اش پشتوانه ی علمی و اقتصادی ست!

برای پشتوانه ی اقتصادی هم نباید وابسته بود به اقتصاد تک محصولی(بخوان متغیر مستقل!) و آقایان به قول خودشان تکنوکرات لبخند انکار بزنند که مگر می شود؟!

برای پشتوانه ی علمی هم نباید دانشگاه ها به سمت مسائل پوچ حرکت کند...حرکت پر شتاب علمی نباید کند شود، چه رسد به توقفش...توفیق الهی هم با کسانی یار است که نیت خالصشان برای تداوم حرکت پر شتاب علمی ثابت شود...

از قدیم گفته اند : آزموده، را آزمودن خطاست!

باز هم می گویم : سال ۱۳۹۲...دهه ی پیشرفت و عدالت...سال ۱۴۰۴ دور نیست...همت و خدمت جهادی را در یابید...

فرهنگ هم که غصه ی اصلیِ قصه ی ماست!

پ.ن:

جان کری می گوید : سوریه تنها از خط قرمز اوباما عبور نکرده، بلکه از خط قرمز انسانیت عبور کرده!!!

این جمله، انقدر سخیف هست که چیزی نگویم سنگین تر است!

فقط بگویم  اینجور توهم ها عاقبت خوشی ندارد!

 

  • سرباز حضرت ماه