سوره تماشا

سوره تماشا

"سوره تماشا" در 88 تلخ و شیرین متولد شد...
نامی که وام گرفته ام آن را از شعر "سهراب سپهری" و
همینطور سوره ای که هرگاه دلتنگ می شوم مرهمی ست بر زخم های دلم...
عقیده ام این است که از آغاز خلقت تا به امروز هر یک از ما وظیفه ای داریم و تکلیفی...
و تکلیف بالاتر از وظیفه است...
و آرزویم این است که فرزند زمان خویش باشم
و حالا که در سال های پر حادثه نبوده ام...
و از حضور در حماسه های سرخ دین و میهنم بی نصیب...
حداقل زمینه ساز آینده سبز موعود باشم...

تا ظهور خورشید سرباز حضرت ماه هستیم...
لبیک یا خامنه ای...

"ربنا افرغ علینا صبرا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین..."

عصاره های فضایل ملت...

چهارشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۲، ۰۶:۰۰ ب.ظ

بسم رب الشهدا و الصدیقین...

ضعف سیستم ایمنی! وقتی سیستم ایمنی ضعیف میشه بیشتر سرما می خورم! حالا می خواد سر ِ سیاه زمستون باشه یا چله ی تابستون! به تجربه بهم ثابت شده روحیه نقش مهمی در شدت و ضعف سیستم ایمنی داره...وقتی فکرم درگیره و روحیه ی خوبی ندارم بیشتر سرما می خورم! مثل الان!!! حتی اگه همه گرما بخورن!

الان هم دوست داشتم "دلی" بنویسم...با همین مقدمه! باز هم نشد...مثل قبل از انتخابات که گفتم دلم می خواد "دلی" بنویسم!

شاید دو- سه روز دیگه ...شاید هم پنج روز! شاید هم هیچ وقت! دلم می خواهد بنویسم...مادرانه دیالوگی داشت که به دلم نشست: " اگه دلت یه جا گیر کنه، همه ی زندگیت نخ کش میشه!" یه ظرافت نهفته داره این جمله!

گفتم می خوام "دلی" بنویسم....

اما

دلم نمی خواد بنویسم از این روزهای مجلس...

دلم نمی خواد بنویسم از مسائلی که فراموش شد و یا کسانی که خود را به فراموشی زدند...

دلم نمی خواد بنویسم از کسانی که شاید خاطره ی خوشی از آن ها ندارم اما اعتراف می کنم تک تک آنها خطیبانی هستند توانا...بله...خطیب توانا...

دلم نمی خواد بنویسم از رنگ...

دلم نمی خواد بنویسم از وظیفه ی مجلس...از رأی به وزیران صالح...

اما...این روزها خیلی بیشتر به این جمله فکر می کنم:

عصاره های فضایل ملت...

فقط همین...

کاری هم ندارم به وزیران صالح رأی بدهند یا غیر صالح! خودشان هستند و خدایشان...

فقط فکرم مشغول است به این جمله: " عصاره های فضایل ملت..."

و دلم مشغول ِ ...

بماند این دل مشغولی هایی که زندگی ام را نخ کش، که نه!

ریش ریش می کند...

پس بماند...

پ.ن:

"عصاره های فضایل ملت..." کاملاً از دید اجتماعی به اتفاقات اخیر نگاه کرد...نظرات خصوصی بیشتر ناظر به بُعد سیاسی اش بود...بر چسب این پست هم اخلاق است...پس با دیدی اجتماعی ببینیدش...

راستی! صدا و سیما چرا انقدر خود را خفه می کند که جریان رأی اعتمادها را پخش زنده کرده است؟! دارم شک می کنم به خودم! شاید تمام این دوره های اخیر، در خواب، رأی اعتماد مجلس را زنده تماشا کرده ام!!!

۷۶ و ۸۰ را با اطمینان نگویم، اما ۸۴ و ۸۸ را مطمئنم زنده دیده ام! نشان به نشان دلی که همان روزها هم گرفت از عصاره های فضایل ملت البته از بعد اخلاقی و اجتماعی اش!

  • سرباز حضرت ماه

نظرات (۵)

  • هیئت عشاق العباس علیه السلام بروجرد
  • سلام رفیق
    وبلاگ زیبایی داری
    یه سرهم به ما بزن
    .
    .
    خدا کند که بهار رسیدنش برسد

    شب تولد چشمان روشنش برسد

    چو گرد بر سر راهش نشسته ام شب و روز

    به این امید که دستم به دامنش برسد

    هزار دست پر از خواهشند و گوش به زنگ

    که آن انارترین روز چیدنش برسد

    چه سالها که درین دشت ، خوشه چین ماندم

    که دست خالی شوقم به خرمنش برسد

    بر این مشام و بر این جان چه میشود یارب!

    نسیمی از چمنش بویی از تنش برسد

    خدای من دل چشم انتظار من تا چند

    به دور دست فلک بانگ شیونش برسد؟

    چقدر بر لب این جاده منتظر ماندن؟

    خدا کند که از آن دور توسنش برسد
    .
    .
    .
    نثار حضرت زهرا سلام الله علیها
    سلامتی وتعجیل در فرج یوسف زهرا

    صلوات
    الله الله الله الله الله الله الله الله الله هرچی ازالله میشه غیرالله نمیشه برای9نفربفرست به جون خودم فرداخبرخوبی بهت میرسه انشالله.....
    پاسخ:
    پاسخ: این نسخه ها، وبلاگیش هم رسیده؟!بعد از لای قرآن و مفاتیح و بعد پیامک؟!
    حسبناالله...
    هیچ گاه فکر نمی کردم 4 سال بعد در خلال رای اعتماد به کابینه دولت آینده، امثال بیژن زنگنه و عباس آخوندی که حتی در جلسه 26 خرداد با رهبر انقلاب از طرف ستاد موسوی حضور یافتند و خیلی حرفها را زدند اینطور از همه گذشته خود و همفکرانشان اعلام برائت کنند؛ بماند حرفهای علی ربیعی، محمد علی نجفی و چند نفر دیگر که اگر متن آنها را کنار حرفهای حمید رسایی یا حسین شریعتمداری بگذارید تشخیص اینکه کدام جمله برای چه کسی است کمی سخت به نظر می رسد!
    پاسخ:
    پاسخ: من هم در عجبم از این جماعت که شیفتگان خدمت اند!
    البته اعلام برائتی هم ندیدم! بیشتر خود را به کوچه ی بیژن!!! زدند...
    حسبناالله...حسبناالله...حسبناالله....
    آزادگان آمدند همان طور که رفته بودند؛ دلیر و مقاوم، نستوه و استوار، امیدوار و دلاور. آمدند با همان صلابت همیشگی، همان طور که دیروز رفته بودند. انتظار پایان یافت و بازگشت پرستوها، سخنی بود که هر پیر و جوانی ورد زبان خود کرده بود. پاییز اسارت و بهار آزادی بر شما مبارک باد.
  • صابر(دانشجوی فنی)
  • ممنون از حضورتون در وبلاگم

    این روزها خیلی دلم گرفته
    واسه همین حالم اصن خوب نیست و کمتر آپ میکنم

    گفتم که ببخشید اگه مطلبتونو نخوندم و نظر دادم

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی